آخرین مطالب


مهربانی برازنده ی نام زیبای توست...

این دلتنگی که تو برای من داری را چندین برابر کن و بدان که دل من به این اندازه دلتنگ توست

خوبی هایت را برای خودم مرور میکنم و

بهترین ها در ازای خوبی هایت را برایت ارزومندم...



ببخش که تولد امسالت نتونستم به موقع تبریک بگم مهربون.ان شاالله سال دیگه دسته جمعی برات تولد میگیریم:))🍧😍🎊💐


۰ نظر ۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۸
منتظر

انگار از همان روزی که اسمم منتظر شد

انتظار کشیدن تا اخر عمر با سرنوشتم عجین شد...

خدایا من دل بسته به وعده ی توام....

میاد روزی که ماهمم از ته دل بخندیم...میدونم...میدونم.....

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۵ ، ۱۲:۴۸
منتظر
  • In the name of God, the Beneficent the Merciful

    To the Youth in Europe and North America,

    The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

    I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

    I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

    Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

    The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

    By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

    You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

    My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

    I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

    Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

    Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

    I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

    Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

    Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

    Seyyed Ali Khamenei
    21st Jan. 2015







  • بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

    به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

    حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند. سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

    این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

    شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

    خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

    من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

    سیّدعلی خامنه‌ای
    ۱۳۹۳/۱۱/۱
۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۱
منتظر

ماه من...


ماه من.....

ماه من...........................



اربعین......شکرت خدایا بخاطر صدق وعده هات..........................................


من منتظرم!...............................................

۰ نظر ۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۳
منتظر



انقد مطئن بودم هیچکس اینجا سر نمیزنه


بعد از دوماه اومدم تو وبم ! اونم بخاطر ارائه ای که فردا دارم اومدم سر لپ تاپ و یهو به دلم اسمانی ترین افتاد


تو وبش که رفتم تازه یاد وب خودم افتادم! اومدم دیدم برخلاف تصورم اومدین و خوندین و جواب دادین و....


ممنونم ازتون....


اره تو این مدت خدا همش یه جوری حالیم کرد جواب اشکامو میده ......


دلم میخواد بتونم بیشتر بیام اینجا بنویسم ! ولی نمیرسم


شایدم چون انگیزه ای برا نوشتن ندارم !....


کلن چند وقته سکوته محضم......


سکوووووت میکنم و عشق در دلم جاریییست..

که این شگفت ترین نوع خویشتن داریست.............




خدایا من منتظـــــــــــــــــــرم...........................................






۰ نظر ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۱:۲۲
منتظر

چرا حتا ییییک نفر نیست بهم امید بده ،،بگه درست میشه همه چی ،،بگه خدا این همه اشکو بی جواب نمیذاره.....؟؟ چرا نیییست ....؟!!! .... خدااااااااا خداااااا خدااااااااااااااااا........

۰ نظر ۲۸ مهر ۹۳ ، ۱۳:۵۵
منتظر

محمدعلی هم مث من هم پاییز رو دوست داره و هم آسمونو ماهو ستاره رو. واقعن ازینکه ازنظراحساسی انقد شبیهمه براش نگرانم....توخیلی چیزای دیگه تواین زمینه بهم رفته و واقعن نگرانشم ...حالا اینکه برادرزاده ست..خدا به داد بچه م برسه...:| ازصبح دلشوره عجیبی دارم...امیدوارم همه چی برا همه بخیربگذره ................ یا ربّ ارحم ضعف بدنی.....یا من علیه معوّلی................

۰ نظر ۲۹ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۲۷
منتظر

سال خیلی مهم و عجیبی رو پشت سر گذاشتم و تو نهایت این سال ، تو اوج ناامیدی م... اما وقتی توتاریکی های ناامیدی بیرون و درونت دستو پامیزنی و دستتوازهمه جاکوتاه میبینی و تنهاسلاحت میشه گریه ای که هیچ وقت و بیوقتی نمیشناسه....یک دفعه چندبارقه امیدتو نهایت تاریکی از دور سوسو میزنند.... بارقه هایی ازجنس ایات قران ...ازجنس پیرزنی که بی هوا و بدون شناخت یه دفعه میاد سمتت و میگه فلان کارو بکنی حاجتت براورده میشه و میره.... گاهی بعضی اتفاقا تو اوج ناامیدی وقتی دلتو روشن میکنن و یادت میارن هرچی که هست به دست کسیه که تنها رحمت و قدرت مطلقه.... واقعن محتاج دعاام...خیلی زیاد.........اگر یادتان بود و باران گرفت..دعایی برای بیابان کنید.............

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۰
منتظر

امشب اخرین شبیه که تو این خونه ساری میخوابم.. کل اتاقمو خالی کردم .. برگشتم به روز اول که اینجا اومده بودیم...یه اتاق خالی موکت شده همین و همین... ۸سال با تمام سختی ها خوشی ها درد ها غم ها شادیها ...گذشت ... حالا اما منم که باید از همه چیز بگذرم و برم یجای دیگه....و به روزی فکر میکنم که باید از تمام زندگی  فانی بزنم و برم یه دنیای ذیگه... شاید مهم ترین حکمت جبر به کوچیدن در زندگی ، یاداوری یک سفر ابدیه....هرچند تو یک بحران درونی عجیب دستو پا میزنم ... اما نمیترسم.... یادت ارام بخش قلب هاست ...حتی قلب هایی مث قلب های گناهکار و روسیاه من....               با ژوره کلی خاطره زنده کردیم...یادتمااام روزهای گذشته بخیر.... و ایشاالله ۸سال دیگه ،از نگاه به گذشته ی جدیدی که از حالا رقم میزنیم شادتریم...دلم برای همه چیز تنگه ....    باتو باااز رسیییده م به شبی ...ابدی...آآآه...تو کوچه کوچهه مرا ...بلدی....   خدایا پناه میارم به تو.....

۱ نظر ۰۴ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۸
منتظر

دنیا کلن علاقه پیدا کرده به سمت افسردگی و گله و شکایت و ناراضی بودن و بد بودن شرایط ،پیش ببره همه چیو! البته قطعن خود دنیا بی تقصیره ،بهتره بگیم،ادمای دنیایی که فعلن دور بر داشتن اینجور علاقه پیدا کردن...کمتر کسیو اطرافم میبینم که گله نداشته باشه وقتی از نیم ساعت بیشتر باهات درارتباطه...اینکه کلن به افسردگی علاقه پیدا کردیم ...این بهترین دلیل برای توجیه همه چیه! خود من بعضی موقع ها همینم.... اما دارم سعی میکنم راه درستو برم...شمام سعی کنین!! اگه هرکسی تلاش کنه خودش خوب باشه روحیه ش خوب باشه و کما بیش به بقیه م کمک کنه ،کم کم همه مون درست میشیم:) حرفم خیلی پیش پا افتاده بنظر میرسه اما توجه کن...میبینی که تواطرافت زیاد دیده میشه...

۳ نظر ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۰
منتظر