آخرین مطالب

۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است



آفتابا به سر عاشق دلخسته بتاب..


تا نگو یند که بیهوده هیاهو کردم...

...
..





۷ نظر ۲۰ دی ۹۲ ، ۱۳:۴۸
منتظر

۰ نظر ۱۶ دی ۹۲ ، ۲۳:۵۲
منتظر

کجای دنیا رو دارم غیر حرم

که هر جا باشم دل من تنگه براش 

دلم می خواد ستاره ها رو بردارم

دونه بریزم برای کبوتراش

غریبگی نکن که اینجا آدما

غریبیاشونو آوردن واسه تو 

حتی ستاره های عاشق تو این شبا

  تو حوض نقره جون سپردن واسه تو

کجای دنیا رو دارم غیر حرم

که سفره گلایه هامو وا کنم

کاسه خیس اشکامو بردارم و

نذر تموم دل شکسته ها کنم 

کجای دنیا رو دارم غیر حرم

که هر جا باشم دل من تنگه براش ...

  السلام علیک یارسول الله

السلام علیک یا حسن بن علی

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

۳ نظر ۱۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۶
منتظر



دلم اسمان میخواهد وپرواز....

نرگس وستاره را محکم دردستانم بگیرم و باهم به سمت تو پرواز

.کنیم.. غرق در کرانه ی آسمانت شویم و محو دربزرگی ات....  فقط


18روز مانده بهروز میلادی که تو "  اذن وجود "  به مولودش بخشیدی..


دستانش را به دست فرشتگانت سپردی وخودت را حافظش کردی و راهی دیاری نا آشنا..


دیاری که دلت مت برایش غریبه بماند و تنها آشنایش خودت باشی.... اما این مخلوق بازیگوشت دلش تجربه ی این نا آشنایی را میخواست... منتها با تو.... از لحظه ای...دمی.. آنی بدون تو
 هراس داشت و دارد... از اینکه لبخند بزرگواررانه ات را از او دریغ کنی...که نشانش میدادی با این لبخند که تمام بچگی ها و اشتباهاتش را میفهمی....به حد مرگ میترسد که ستاره اش،نشانه ی تورا، از دست بدهد...قطعن لیاقت این همه لطف تورا ندارد.... پرده پوشی های تو اگر چه گاهی باعث طغیان گری های نادانی اش شده..اما چه کسی غیر از تو وقتی غرق در فانی ترین چیزها شده بود و میخواست به دنبال شان بدود (!!!)...چه کسی غیر از تو دستانش را محکم گرفت ...که : " نرو... راه بسته است...آنچه از نور میبینی در آن سو مصنوعی ست...          نورمنم...عاشق تومنم.... خواهان شادی و آرامش  واقعی تو منم....آه از ٱن همه احساس که به پای معشوق ها و دلداده های دروغین خرج کردی....اشکالی ندارد...قلبت را شکستند..؟؟.. مگر قول نداده بودی مواظب امانتم باشی؟؟ ....اشکالی ندارد... خودم برتیت درستش میکنم
از روز ازل بهتر شود......خیره سری نکن بچه...منم که ازمادر به تو

مهربان ترم...منم که اشک های پنهانی تورا پاک میکنم و مرهم قلب

خسته ات میشوم....تو بیا...تو فقط یکبار بیا و بخواه....آخر مگر آن

دنیای فانی چه دارد ....که من خالق آن همه  را به آن ترجیح نمیدهی...

برق زر وزیور وآرایشش از رحمت و لطف و عشق و محبت دائمی

 من بیشتر است..؟؟..."

بس است یگانه ی رحمان...بس است آب شدم ازخجالت...

 هر بارتوبودی که خواندی ام...تو پناه دادی ام...تو خواستی ام...

من سر باز زدم....گویا آنکه بی نیاز است منم .....پناااه برتو...

از قضایت به  قدرت...از علمت به حلمت....از عدلت به رحمتت....

و از قهاریت به غفاریت پناه میبرم......
م

عشوق بی همتای من.......عاشق بی نیاز من.... تو...یقینن.. یقییینن..

قییینن برای بنده ات کافی هستی......
 ح
سبناالله نعم الوکیل...نعم الحافظ  ...و نعم النصیر......


یا من له الدنیا و الاخره.....


م من لیس له الدنیا و الاخره.... بحق محمدٍ و آله الطاهرین........


۳ نظر ۰۸ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۷
منتظر